حلقه فیدبک مثبت

روزی گروهی از اهالی یک قبیله سرخپوست به رییس تازه انتخاب شده قبیله مراجعه می کنند و از او می پرسند به نظر شما امسال زمستان سردی پیش رو خواهیم داشت؟ رییس هم می گوید : ممکن است ، بهتر این است که برای زمستان هیزم جمع کنید.
بعد رییس با اداره هواشناسی تماس می گیرد و می پرسد : آیا امسال زمستان سردی خواهیم داشت؟ کارشناس هواشناسی پاسخ می دهد: احتمالا بله.
رییس مردان قبیله را جمع می کند و می گوید : بهتر است هیزم بیشتری جمع کنیم چون زمستان سردی پیش رو داریم.
  دوباره با اداره هواشناسی تماس می گیرد و باز از پیش بینی سرمای زمستان می پرسد. اینبار کارشناس هواشناسی می گوید : بله حتما زمستان سردی پیش رو داریم.
رییس بار دیگر مردان قبیله را جمع می کند و می گوید تلاش بیشتری برای جمع کردن هیزم بکنند چون زمستان سرد و سختی پیش رو خواهد بود.
رییس برای اطمینان بیشتر باز با اداره هواشناسی تماس می گیرد و می پرسد: آیا زمستان سرد و سختی پیش رو داریم؟
کارشناس می گوید : بله امسال ما سردترین و سخت ترین زمستان تاریخ را پیش رو داریم.
رییس با تعجب می پرسد : آخر شما از کجا به این نتیجه رسیده اید؟
کارشناس می گوید : چون سرخپوست ها به طور دیوانه واری مشغول جمع کردن و ذخیره هیزمند!!




داستانک بالا یکی از مثالهای وقوع سیستم های دارای حلقه فید بک مثبت است. در این نوع سیستم ها وقوع یک فرایند باعث تقویت فرایند دومی می شود که فرایند دوم هم باعث تقویت فرایند اول می شود.
در تئوری سیستم ها در مورد این نوع سیستم ها گفته می شود که اگر این حلقه کنترل نشود، سیستم مذکور متلاشی خواهد شد و در یک کلام روند تقویت متقابل تا ابد ادامه نخواهد یافت.

نتیجه اخلاقی: معمولا در فرهنگ .... ما دانشجو تا زمانی که درس رو پاس نکرده در مورد کیفیت تدریس یک جور نظر میده، پس از اتمام ترم هم یک جور دیگه.
ذیل این پست میتونید نظرات و فیدبک های خودتون رو خارج از قالب حلقه فیدبک مثبت رایج در نظام آموزشی انتقادناپذیری که در کلاس تجربه کردید، در مورد نحوه تدریس و ارزیابی بیان کنید.




دیکشنری مهندسی صنایع

از بین همه دیكشنری های موجود، دیكشنری بابیلون به دلیل انعطاف پذیری زیادش گزینه مناسبی است. از اینجا میتونید نسخه قابل حمل (و بدون نیاز به نصب) این نرم افزار رو دانلود كنید.
معادل هایی كه در این دیكشنری برای كلمات انگلیسی آورده شده معمولا مورد پذیرش اكثریت مهندسین صنایع و مؤلفین هست.
لینك دانلود






FX Graph : رسم نمودار جهت حل گرافیکی مسائل برنامه ریزی خطی و غیرخطی

هر چند در محیط نرم افزار TORA امکان رسم و حل گرافیکی مسائل LP وجود دارد، اما FX Graph توانایی رسم فضای موجه ناشی از محدودیت های خطی و حتی غیرخطی را دارد. این نرم افزار می تواند با محیط Word 2007 یکپارچه شده و در درون محیط Word اجرا شود.
از اینجا دانلود کنید.

لینک دانلود



نرم افزار تایپ فرمول های ریاضی MathType v6

نرم افزار MathType ابزاری قدرتمند برای ویندوز و مکینتاش می باشد که به شما اجازه می دهد به راحتی نماد های ریاضی را برای کار در word ، صفحان وب ، چاپ کردن ، نمایش و Tex , Latex , MathML documents به کار ببرید.

برای استفاده ابتدا پوشه دانلود شده را در مسیر دلخواه از حالت فشرده خارج كنید، نصب كنید و یكبار اجرا نمایید. سپس برای درج فرمول در محیط MS Word از مسیر: Insert\Object\MathType Equation وارد شوید تا محیط نرم افزار باز شود.

جهت دانلود از این لینك استفاده كنید.






Large-Scale Systems Identification (شناسایی سیستم های بزرگ مقیاس)

در تحلیل سیستم ها گفته می شود كه شناسایی سیستم ها چارچوب مدونی دارد كه برای هر گونه سیستمی تقریبا ثابت است. كل این روال ها تا زمانی ثابت اند كه ناظر بر منظور احاطه داشته باشد و بتواند تصویری از كل سیستم را دیده، درك، پردازش و مدل كند.
روشن است كه در صورت مواجهه با سیستم هایی كه از حیطه عقل و فهم ناظر فراتر می روند دیگر نمی توان رویه مدل سازی فوق را به كار گرفت. تكنیك هایی كه برای شناسایی و مدل كردن این گونه سیستمها بیان می شود معادل همان مفهوم "همه درست می گویند" ی است كه در فرهنگ ما رایج است. در واقع چون در زمان شناسایی این گونه سیستم ها هر ناظر تصویری جداگانه از سیستم دارد، حقیقت سیستم زمانی مدل می گردد كه بتوان همه تصاویری كه بعضا با هم تناقضاتی دارند در كنار هم قرار گیرند.
چون موضوع زیادی پیچیده میشه و لازمه اش آگاهی اولیه در مورد ادبیات تحلیل سیستم هست، بریم سراق پیام اخلاقی:
در مورد موضوعاتی كه زیادی بزرگ هستند هیچ وقت اظهار علم قاطع نكنید. و یا اگر اظهار نظر كردید، بدونید به همون میزان كه اون موضوع بزرگتر از ظرفیت ادراكی شما هست، جا برای فهمیدن بقیه موضوع برای دیگران هم هست.

خوب بازم سخت شد!! پس بر گردیم به ادبیات پارسی و بیبینیم كه مولوی این قضیه رو چه جذاب و كامل به تمثیل كشیده:

مولوی این سخن را در قصه اختلاف مردم که در شناسائی فیلی که در یک تاریک خانه بوده و جهت شناسائی آن هر یک از مردم با لمس جزئی از بدن آن او را به زعم خود تعریف میکرده در دفتر سوم مثنوی خود چنین بیان میکند:  

 

پیل اندر خــــــــــانۀ تاریـــــک بود               عرضه را آورده بودندش هُنـود

از برای دیدنش مردم بـسی                    اندر آن ظلمت همی شد هرکسی

دیدنش باچشم چون ممکن نبود                اندرآن تاریکیش کف می بسود

آن یکی را کف به خرطم اوفتاد                 گفت همچون ناودان است این نهاد

آن یکی را دست برگوشش رسید             آن به او چون بادبزن شـــــد پـدید

آن یکی را کف چوبرپایش بسود               گفت شکل پیل دیدم چون عمــود

آن یکی برپشت او بنهــــاد دست              گفت خود این پیل چون تختی بوداست

همچنین هریک بجزوی که رسید              فهم آن میکرد هر جــــا می شنید

ازنظر گه گفت شان شد مختلف               آن یکی دالش میگفت وان دیگر الف

در کف هر کس اگر شمعی بودی             اختلاف از گفت شان بیرون شـــــدی

 

خلاصه حکایه مثنوی را چنین میتوان بیان کرد: فیلی در یک تاریک خانه تاری بوده که برای شناسائی اوزمانیکه هرکس از مردم به جزء از بدن او دست میزدند از نظر خود پیل را  تعریف میکردند که یکی میگفته پیل مانند ناودان است چون او خرطوم فیل را لمس کرده وآن دیگری که دست برپشت پیل زده آن را تخت روان تصور کرده و آن دیگری که گوش فیل را لمس کرده آن را بادبزن دانسته و آنکه پای فیل را لمس کرده آن را ستون تصورمینموده است البته علت همه این برداشت های ناقص و ناکافی (از هیکل فیل) تاریکی (عدم احاطه و توان دریافت تصویری جامع از حقیقت) بوده که در فضای تاریک خانه موجود بوده که اگر روشنی ( علم به ماهیت كلی حقیقت) شمع کوچکی (ابزاری كه بتوان  با كمك آن، فهم های جزئی را به هم ربط داد) در آن تاریک خانه موجود می بود این همه اختلاف نظر در میان مردم بوجود نمی آمد که مولوی خود به این روشنائی چنین اشاره کرده و میگوید:  

           

در کــــف هرکــس اگرشمع بـــودی ***  اختلاف از گفتشان بیرون شدی  

در نتیجه از حکایه مثنوی چنین معلوم می شود که تعصب در اصل ریشه در جهالت و نادانی داشته که مولوی بعد از بیان ریشه اصلی تعصب در ادامه به مقصد ومرام خود باز میگردد و میگوید:      

 

هوش را بگذار وآنــــــگه هـــوش دار          گوش را بربند وانگه گوش دار

نه نگویم زانک خــــامـــی تــــو هنوز          دربـــهاری تو ندیدستی تموز

این جهان همچون درخت است ای کرام      ما برو چون میــــوه هـــای نیم خام

سخت گیرد خامــــها مــر شـــــاخ را         زانکه در خامی نشــــایــد کاخرا

چون بپخت و گشت شیرین لب گزان         سست گــیرد شـاخ ها را بعد ازآن

چون از آن اقبال شیـرین شد دهـــان        سرد شد بر آدمی مــــلک جـــهان

سخت گیری وتعـــصب خامی است         تاجنین کار خـــــون آشـــامی است

  

مولوی در این حکایه شخص خام و متعصب را به میوه های نا پخته وخام شبیه میداند که هنوز به پختگی کامل خود نرسیده  است از این جهت ماننده میوه های ناپخته که شاخ های درخت (حرف و نظر و دیدگاه اولیه) را محکم گرفته وخود را به آن چسپانیده و جدائی از شاخ های درخت (تبدیل پارادایم های فكری و پذیرش اندیشه های متفاوت فارغ از  قضاوت در مورد صحت آنها بر اساس اندیشه خام اولیه) را نابودی خود فکر میکند شخص متعصب هم نظیر آن بوده بر خلاف میوه هـــای پـــــخته ورسیده که وابستگی خود را به شاخ های درخت دیگر احساس نمیکنند که مولوی میوه های پخته را چنین وصف کرده میگوید:   

    

چون بپخت و گشت شیرین لب گزان          سست گیرد شاخ ها را بعد از آن

          

انسان وارسته و  عاقل از نظر مولوی ماننده میوه های پخته بوده که به زرق و برق های ظاهری و روش های غلط و نادرست اصرار نورزیده و زمان اثبات حق آن را می پذیرد که در ادامه انسان پخته را ماننده میوه پخته چنین وصف میکند:     

 

چون بپخت و گشت شیرین لب گزان             سست گیرد شاخ ها را بعد از آن

چون از آن اقبال شیرین شد دهان                  سرد شد بر آدمی ملک جهان

سخت گیری وتعصب خامی است             تاجنینی کار خون آشــــامی است

 

در فرد اخیر این مثنوی مولوی انسان متعصب را شبیه جنینی که در شکم مادر خود بوده و از خون تغذیه میکند و هنوز بپختگی و رشد خود نرسیده شبیه میداند بمصداق تجارب حاصله که امروز ثابت می سازد ریشه خامی و تعصب برعدم رشد و بلوغ فکری انسان نهفته است چنانچه اگر رشد وتحول مثبت وسازنده در مغز وفکر انسان بوجود نیاید و مغز انسان همدوش بادیگر اندامها  واعضای وجودش رشد مناسبی نکند ، تحول مثبتی را نپذیردو یک حالت انجماد و ایستا را داشته باشد و در حالت انجماد مطلق باقی بماند، مانند مغز طفل کوچکی که خودش هر روز از نظر سنی  وجسمی رشد کرده ولی مغزش متعادل با اعضای دیگر وجودش رشد متعادلی نمیکند و در یک حالت ایستا باقی می ماند و هرچه اندام های دیگر وجودش رشد میکند مغز آن به همان حالت اولیه باقی مانده ماننده انسانهای عقب ماندۀ ذهنی که هر چند از نظر جسمی بزرگ میشوندمگر ، مغز شان مغز همان طفل کوچک بوده ورشد متوازن و متکاملی ندارند که بعضاً میبینید بعد از کمال رشد فیزیکی و باداشتن هیکل بزرگ وکلان آنچنانی هنگام صحبت وگفتگوحرف های کودکانه ونامتناسب به سن وموقعیت خویش به زبان میرانند که خود نمونۀاز عدم رشد و یا رشد نامتعادل فکر ومغز ایشان با سایر اعضای فیزیکی وجود آنها را نشان میدهد.





گزارش تخلف
بعدی